ماه رجبم تموم شد و ما هنوز همون آدم قبلی که بودیم ، هستیم!
زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی
مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی
گشاده کار دو عالم به یک اشارت تو
به کار ما چه درنگ است یا علی مددی
حماقت محض ِ اگه روی آدمای دنیای مجازی حساب باز کنی...
روی دور و اطرافت نه اصا روی خودتم نمیشه حساب باز کنی،
چه برسه به آدمای مجازی
آدمایی که اگه مریض داشته باشی فقط لایکت میکنن
اگه شاد باشی لایکت میکنن
نقطه چین بذاری لایکت میکنن
اصا نباشی نبودت و لایک میکنن
خلاصه فقط لایک میکنن.شدیم آدم آهنی داستان !
بی روح ، بی احساس...عین یه سنگ!
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا...
.
.
.
زمین به دور خودش چرخ می زند تا که
نشان دهد به سماوات کربلایت را
علی اکبر لطیفیان
روزی ، روزی ِ ما هم کن کربلایت را ...
:(
باد و طوفان ِ چند روز پیش تهران ، توجهم رو به این نکته جلب کرد که :
به تنومند بودن و یال و کوپال طرف نگاه نکنیم...
اگه ریشه نداشته باشه ! در برابر طوفان و حوادث روزگار سریع می شکنه...
مهم اون ریشه است ، اون اخلاق و ایمانه وگرنه پــــــــــــــوچه !
خدا لعنت کند آن که گفت یادگیری زبان خارجه کلاس دارد ! از همان موقع که این حرف را در گوشمان فرو بردند بچهایمان از زبان مادریشان فاصله گرفتند!
آن هم چه فاصله ای...
آنقدر آن لب و لوچه اش را کج و معوج میکند تا لحنش غلیظ تر شود آخرش هم نمیفهمی چه بلغورمیکند!
6 ساله است و سال بعد باید برود برای تحصیل ، مدرسه! از 4 سالگی به کلاس زبان خارجی میرود..مادرو پدرش چنان شاد و شنگول بودند که انگار بچه شان آپولو هوا کرده...هرجا میرفتند بچه بیچاره را به نمایش میگذاشتند!
- مامان بگو سگ به اینگلیسی چی میشه؟
- بابا به انگلیسی بگو سلام ، خوبی؟
آنقدر این حرفهارا زدند و در مغز نداشته این طفل زبان بسته کردند که به همین قبله قسم فهمت بیجک میگرفت که بچه چه چیزی نطق میکند! انگار یادش رفته بود به جای
" father" بگوید بابا !!!
امسال همان مادر و پدر خوشحال ! از ترس اینکه مبادا مُهر زبان بسته بودن به طفلشان بزنند قرار گذاشتند ببرندش گفتار درمانی! ! !
دوباره نزدیک تابستون شدیم و کولر رو راه انداختیم
بوی خاک ، ردیف کردن کولر ، عوض کردن پوشالا همیشه برام خاطره انگیز بوده.
الان که دارم این پست و میذارم بوی خاک ناشی از روشن کردن کولر بعد یک سال ، فضا رو پر کرده.
خدارو شکر میکنم این تابستون هم کنار همیم... :)