مرا با نام مجازیم بشناس...

مرا با نام مجازیم بشناس...
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

آدم میتواند سنگ باشد همچون لاک ِ سنگ پشت

 میتواند همچون یک الاغ ، نفهم

 همچون یک گربه ، بی حیا 

همچون یک طاووس ، مغرور

همچون یک...

باشد.


+ میتوانی همه ی باغ وحش را به اندرون روحت دعوت کنی و چه زیباست آن زمانی که بتوانی ولی


مثل یک آدم رفتار کنی...این همه آیه و حدیث و روایت و زحمت ! برای ساخت بهشت این است که 


باید فقط یک آدم باشی همین...!



بیـــــ ربط  : دلم از دستت خیلی گرفته ، یحتمل از این بابت خوشحال میشی.حرف زیاده ولی ...

  • ملیکا-ت


تو بگو دست از سر ِ من ِ بدبخت بردارد

خداجان

این خوابهای لعنتی...

  • ملیکا-ت
سکانس اول:

بابای عروس دم در سالن ایستاده و یه تسبیح دستشه و هی صلوات میفرسته...باهاش که سلام علیک میکنی سرشو بالا نمیاره...خوشحال میشی که این مجلس یحتمل باید صلواتی باشه

سکانس دوم :

طناز ، چه قشنگه چشمات...صدا انقدر زیاده که از بچه و پیر و جوون یکی یه دستمال کاغذی تو گوشای مبارکشون چپوندن تا بلکه صدای آهنگ پرده گوششونو پاره نکنه!

سکانس سوم :

خواننده سالن آخر مجلس میگه خب حالا نوبت پدر عروس خانمه...آقا بفرمایید...
-بسم الله الرحمن الرحیم...اللهم عجل لولیک الفرج !!!


خودمونو مسخره کردیم همین :| این مدلی میخوایم جوونمون
خوشبخت بشه!

راستی تو کدوم وریی؟؟؟!



+ سبحه بر کف، توبه بر لب،دل پر از شوق گناه/ معصیت را خنده می آید ز استغفار ما...
  • ملیکا-ت

خیلی وقت پیش ها ، یعنی حدود 10 -15 سال ِ پیش ... منو نگین جان از طریق رادیو ، شبکه قرآن ، موقع نماز همراه با رهبر عزیزم نماز را میخواندیم...آن قدر صوتش به دلم نشسته بود که تمام نمازهای مثلا باحالم را با لحن آقایم میخواندم...هنوزم  که هنوزه پشت میکروفون ، موقع نماز ظهر خودش که نه ! ولی شبیهش را برای بچه هایم میخوانم...بچه های مدرسه

همین دیروز پریروز بود که یک آن با صدای یکی شبیه خودم ، به خودم آمدم...شاگرد نازنینم :) داشت مثل من ، من که نه ! آقایم نماز را پشت میکروفون میخواند...و چه قدر لذت بخش است وقتی میبینی هر روز به تعداد این مقلدین اضافه میشود...:)

  • ملیکا-ت

امروز یه دانش آموز با محبتی حدود 15 تا کارت تبریک عید درست کرده بود.که با تمام شوق و ذوق میرفت سمت معلما و بهشون کارت و می داد.یکی از صحنه هایی که امروز دیدم و فک میکنم تا عمر دارم تو ذهنم میمونه اینه که وقتی این دانش آموز کارت تبریکشو با ذوق فراوون به معلم قرآنش !!! تحویل داد ، اولین واکنش معلم این بود : این چی هست حالا؟من بهتون گفته بودم درست کنین ؟مکث طولانی ...خب باشه ممنون ( همه این صحنه ها رو مجسم کنید که دست دانش آموز به سمت معلمش درازه و هنوز خانم کارت رو تحویل نگرفته ! )


هیچ وقت سعی نکنیم بزنیم تو حال طرف ، یه لحظه خودمونو بذاریم جای اون شخص مقابل ببینیم چه قدر توقع داریم اطرافیان تحویلمون بگیرن ...افتخارت این نباشه که زدی تو پوزه احساسات طرفت ، افتخار کن به این که میتونی دل همه رو به دست بیاری...
  • ملیکا-ت

سعی کردم بهشون سخت نگیرم...راحت بگیرم...
زود بگذرم...خاطره خوش تو ذهنشون باشم...
دلم خواست کیف کنند
دلم خواست شاد و سرحال و پرانرژی باشن
دلم خواست نقطه تاریک تو ذهنشون نباشم
دلم خواست دوسشون داشته باشم...

و امروز

بعد خوندن برگه های نظرسنجی درباره کلاس فهمیدم
دلم به همه اون چیزایی که میخواسته رسیده ...این ینی من خیلی خوشبختم خیلی

شکرت ______

  • ملیکا-ت

سلام سوژه نابم برای عکاسی‌
ردیف منتخب شاعران وسواسی‌

سلام «هوبره»ی فرش‌های کرمانی‌
ظرافت قلیان‌های شاه عباسی‌

تجسم شب باران و مخمل نوری‌
تلاقی غزل و سنگ یشم الماسی‌

و ذوالفنون، شب چشم تو را سه تار زده‌
به روی جامه‌دران با کلید « سل لا سی»

دعا، دعای همان روزگار کودکی است:
خدا تُنه ته دو باله تو مال من باسی‌


حامد عسگری‌



http://www.lenzor.com/public/public/user_data/photo/304/303960-44f9cb0efb5c2ee3e05e037dfa9fbb3c-m.jpg

  • ملیکا-ت




قَــبــرها پُـر اَست اَز جَوانانـــی که می خواستَند دَر پـیری توبـه کُننَد...!



http://rcin.comxa.com/up/de8a36008b04.jpg

  • ملیکا-ت


http://media.afsaran.ir/siapYK.jpg



تُـنگ ماهی...هیچ یادش نیـست...خاطرات ماهیـانش را...نـیز ماهی‌ ها...دل به آب تُـنگ‌ها



هرگز نمی‌بنـدنـد... زندگی، نوعی فراموشی است...




___________________


سید علی میر افضلی**




  • ملیکا-ت

دوستـــ داشتنَـــ ،


زَبانــ ٬ زَمانــ ٬ راه ٬ دَلیلـــ ٬ نِـشانِهــ نمِی خواهَــد


دوستـــ داشتنَـــ ،


دِل می خواهَد


و یِــک “مَن” می خواهد و یک “تــــُو” ...





http://sangariha.com/i/attachments/1/1378578016543178_large.jpg
  • ملیکا-ت